اگر فتوای حضرت امام علیه رشدی که در چارچوب احکام صریح اسلام بود به اجرا درمی‌آمد، آیا شارلی ابدو یا دیگر پیاده‌نظام‌های غربی ـ صهیونیستی جرات تکرار چنین اهانتی را داشتند؟ و آیا دشمنان به خود جرات کشتار و اهانت به مسلمانان می‌دادند؟
 
به گزارش راسخون به نقل از فارس، سید عماد حسینی: چند روز پیش سه دانشجوی مسلمان در ایالات متحده که خود را مهد دمکراسی وآزادی بیان وعقیده معرفی می کند ، صرفا به دلیل مسلمان بودن کشته شدند. گرچه رسانه ها به عنوان یک خبر به آن پرداختند اما خبری از تحصن های خیابانی وتظاهرات گسترده رهبران کشورهای جهان به دلیل نقض شدن آزادی عقیده !!! آنگونه که در مورد حادثه شارلی ابدو شاهد آن بودیم، نبود.
 
 کمتر شخصیت جهانی هم کشتار این سه مسلمان را محکوم کرد تا این سه جوان نیز به جرگه مسلمانانی بپیوندند که  در سرتاسر کره خاکی از میانمار تا ایالات متحده قربانی نظریات روشنفکر مابانه ولی کینه توزانه  شوند.
 
از 26 سال پیش که سلمان رشدی کتاب موهن  آیات شیطانی را منتشر کرد  تا چندی پیش که مجله شارلی ابدو تصاویر موهن خود به ساحت پیامبر را منتشر نمود ، دوره پر تلاطم اما برنامه ریزی شده ای از سوی داعیان آزادی بیان  از اهانت ها وعبور از خطوط قرمز مسلمانان را شاهد بودیم.
 
پروسه کشتن حس غیرت مسلمانان در مقابل مقدساتشان که با کتاب سلمان رشدی علنی شده بود با صف آرایی رهبران کشورهای مختلف در خیابان های پاریس به نقطه اوج خود رسید تا اعلام شود جنگ جهانی علیه اسلام ناب محمدی سالهاست که آغاز شده وبرخی از مسلمان نماها نیز پیاده نظام این جنگ محسوب می شوند.
 
به اعتقاد کارشناسان اگر امروز اخبار  مختلفی  در رابطه با حمایت  آمریکا از داعش یا تاسیس دیگر گروه های تروریستی که به نام اسلام تیشه به ریشه آن می زنند وچهره آنرا در افکار عمومی جهان  خدشه دار می سازند ، منتشر می شود ، همگان اذعان دارند چگونه غرب از سلمان رشدی بعد از صدور فتوای امام خمینی(ره) حمایت کرد این حمایت به حدی رسید که ملکه انگلیس در سال 2007 میلادی به او لقب شوالیه بخشید  تا بیش از آنکه به دلیل سبک نوشتاری خود معروف شده باشد به دلیل اهانت هایش به رسول اکرم (ص)   و صدور حکم ارتداد شهره عام وخاص گردد.
 
با این حال این آخرین فاز این پروژه نبود بلکه در چارچوب یک برنامه مدون شمار دیگری از  اقدامات نیز علیه اسلام با هدف تحت تاثیر قرار دادن احساسات مسلمانان انجام گرفت.
 
بعد از رشدی ، تسلیمه نسرین  وارد عرصه رسانه ها شد ، وسپس در سال 2007نوبت به انتشار کاریکاتورهای موهن در روزنامه یولاندس بوستن دانمارک رسید که آن هم به سرعت توسط دیگر رسانه های غربی نیز تجدید چاپ شد ، هنوزخشم مسلمانان از این اقدام روزنامه دانمارکی فروکش نکرده بود که فیلم هلندی احساسات مسلمانان را به چالش کشید ، ودر سال 2012 این اقدام توسط یک فیلمساز آمریکایی بار دیگر تکرار شد ، یک سال قبل از آن نیز روزنامه ی فرانسوی شارلی ابدو مطالب موهنی را در رابطه با پیامبر اکرم منتشر کرده بود تا بار دیگر این هجمه به شکل دیگری تکرار شود.
 
از  نکات قابل تامل در این رخدادها همسویی اهداف  آن است. با وجود آنکه این اقدامات ظاهرا جدا از یک دیگر  در مقاطع زمانی مختلف ودر نقاط مختلف جهان رخ می دهند اما نکات مشترک موجود بین آنها بسیار قابل تامل است.
 
یکی از این مسایل  حمایت تمام  قد سیاسی ، رسانه ای ، مالی وامنیتی غرب از عاملان این اهانت ها است  که طی 27 سال گذشته کاملا مشهود وملموس است.
 
دیگر نکته  قابل توجه در تمامی این رخدادها محوریت پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله وسلم)  در این اهانت ها بود تا گویای این حقیقت باشد که دشمنان ستون اصلی وحدت مسلمانان مورد هجمه قرار بگیرد.
 
امروز ودر شرایطی که بیست و ششمین  سالگرد صدور فتوای تاریخی حضرت امام  وحکم ارتداد سلمان رشدی را پشت سر می گذاریم  دو مسئله بسیار قابل توجه است :
 
اول : به اعتراف بسیاری از رسانه های عربی  فتوای تاریخی حضرت امام در واکنش به اهانت سلمان رشدی به همسران پیامبر اکرم بود ، همسرانی که رسانه های مغرض ادعای بی احترامی شیعیان به آنها را سر می دهند.
 
نکته ی دوم آنکه اگر حکم حضرت امام آگاهانه ودر چارچوب احکام صریح اسلام به اجرا در می آمد آیا شارلی ابدو یا دیگر پیاده نظام  هجمه غربی ـ صهیونیستی جرات تکرار چنین اهانتی را داشتند؟ وآیا دشمنان به خود جرات کشتار واهانت مسلمانان می دادند؟
/2759/